عنوان :چرا در گذشته گیر می کنیم؟ مغز چرا در گذشته می ماند؟
-
مقدمه
در اینجا، می خواهیم ببینیم که چرا مغز ما در گذشته گیر می کند و چگونه میتوان از گذشته رهایی پیدا کرد؟
بسیاری از ما در گذشته ی خود گیر کرده ایم. در گذشته برای ما اتفاقاتی افتاده است که باعث شده مغز دچار نوعی اختلال شود. مانند :خشم، غم، باورهای غلط یا سوالات حل نشده، تضاد های ارزشی و….
-
طرح بحث:
وقتی برای انسان اتفاق ناگواری می افتد، مغز و ضمیر نا خودآگاه متحمّل درد زیادی می شود. این درد به شکل ترس، غم، خشم و یا استرس، باعث نوعی اختلال کوچک در سیستم عصبی می شود.
منظورم از اختلال چیست؟ در بسیاری از موارد شاهد این موضوع هستیم که فرد مثلاً پس از یک تصادف شدید، دیگر قادر به رانندگی نیست، یا با ترس و استرس رانندگی می کند. یا زمانی که یک فرد، عزیزی را از دست می دهد، بعد از آن مدام دچار نگرانی و یا ترس از دست دادن دیگر عزیزان خود می شود.
این ترس از رانندگی یا نگرانی بابت از دست دادن عزیزان، نوعی اختلال کوچک احساسی و رفتاری در مغز و ضمیر ناخود آگاه است.
حال، تصور کنید از بچگی تا به امروز برای هرکدام از ما کلی اتفاقات منفی و ناگوار کوچک و بزرگ افتاده است و همه این موارد در مغز ما ضبط شده است. برای همین، مغز ما در گذشته گیر می کند. اما چرا؟ چون می ترسد دوباره این اتفاق برای ما بیفتد و مدام برای ما ایجاد ترس و نگرانی می کند و به ما نهیب میزند که مواظب باش تا دوباره متحمل آن درد نشوی.
پس تا اینجا متوجه شدیم که اتفاقات بد باعث ایجاد حس منفی و درد شده و مغزما در آن اتفاق گیر می کند. گیر کردن در گذشته یعنی محتاط شدن. گیر کردن در گذشته یعنی ترسو شدن. دیگر مثل قبل، شهامت این را نداریم که کسی را دوست داشته باشیم یا وارد رابطه جدیدی شویم. دیگر مثل قبل شجاعت سرمایه گذاری یا اعتماد به آدم ها یا اعتماد به ایده های خود را نداریم.
گیر کردن در گذشته یعنی داشتن حس بد نسبت به اتفاقات و شکستهای گذشته. یعنی مرور آنها و داشتن حس بد. یعنی ترسیدن از آینده که نکند دوباره گذشته تکرار شود. گیر کردن در گذشته ضرر های زیادی برای ما دارد چرا که مغزِ ما را بسیار ترسو و بدبین می کند. اعتماد به نفسِ ما را میگیرد و پر از افکار منفی می شویم. پر از ترس یا غم یا نا امیدی و… .
راه حل چیست؟
باید یک بار و برای همیشه از شر گذشته خلاص شویم. اما چگونه ؟ باید یک بار تمام اتفاقات گذشته را برای مغز خود حل کنیم. بپذیریم که این اتفاقات افتاده اند و دردش را فراموش کنیم. اگر پول، زمان یا عزیزی را از دست داده ایم، بپذیریم که زندگی بالا و پایین دارد. گاهی چیزی به دست می آوریم و گاهی چیزی از دست میدهیم.
خود را ببخشیم اگر اشتباهی کردهایم. دیگران، دنیا و خدا را بابت هر اتفاقی که افتاده ببخشیم. باید گذشته را رها کرد. گذشته ها گذشته. شکست های گذشته مشکلات آینده را تعیین نمی کنند. پس یک بار درک کنیم که چیزی به نام گذشته وجود ندارد. هرچه که هست زمان حال است. پس گذشته خود را رها می کنیم و این را باید مغز ما یا ذهن ناهُشیار ما درک کند.
شاید بگویید حق من این نبود. بله، من هم موافقم که درد زیادی کشیده اید و حق شما این نبوده و باید در آینده با اهداف جدید حق خود را بیابید. اما اگر مدام در گذشته بمانید، نه تنها به حق خود نمی رسید، بلکه کل فرصت های دیگر را از دست می دهید.
باید از مغز خود بپرسید که در آن اتفاقِ ناگوار چه درسهای مثبتی آموختم؟ یادتان باشد که هیچ اتفاقی بد نیست. هرچه هست یا اتفاق خوب است یا آموزنده. قبول دارم که آموزگار زندگی گاهی درس را همراه با درد به شما می دهد، اما باید سعی کنید دردش را فراموش کرده و درسش را به همراه داشته باشید. اما ما به اشتباه درس را رها کرده و درد را به همراه داریم.
اگر می ترسید که گذشته تان تکرار شود، راهش این نیست که مدام آن را مرور کرده و خود را سرزنش کنید یا بترسانید. راهش این است که درس های گذشته را در عمل اجرا کرده و با اهداف جدید یک زندگی نو را آغاز کنید. تمرکز خود را روی اهداف آینده و زمان حال خود بگذارید تا بتوانید یک زندگی شاد داشته باشید.
می توانید گاهی چشمان خود را ببندید و روی تمام تصاویر منفی که در مغزتان می آید رنگ بپاشید. سپس همه را از خود دور و کوچک کنید. اگر این تمرین را به مدت یک ماه روزانه تنها ۵ دقیقه انجام دهید، در آخرِ ماه شاهد تغییرات بزرگی خواهید بود و مغزتان آرام می شود .
البته که باید از مغز خود هم بپرسید که از مرور این خاطرات چه پیامی برای شما دارد؟ پیام را روی کاغذ بنویسید و در عمل اجرا کنید. اگر پیام را اجرا کنید و تصاویر را دور کنید دیگر گذشته آزارتان نمی دهد.
-
نتیجه گیری
به این نتیجه رسیدیم که مغزما در اتفاقات بد گذشته گیر کرده و بدون اینکه ما آگاه باشیم بر روی اعمال و رفتار و عادات و باورهای ما اثر منفی و مخرب گذاشته و دیگر زندگی نمیکنیم. باید گذشته را رها کنیم و یک زندگی جدید با اهداف و نگاه جدید داشته باشیم و به جای سرزنش خود، دنیا، خدا و… مدام نکات مثبت زندگی را ببینیم و به جای ترس از آینده، پایکوبان به سمت ساختن آینده ای ایدهآل حرکت کنیم.
امیدوارم از گذشته رها شوید و آینده ی خود را زیبا بسازید. چرا که شما لایق بهترین ها هستید.
دوستدار همیشگی شما
مسافر کوتاه مدت این دنیا
رامین لوزانی
بدون دیدگاه